داستان زیبای عاشقانه
-
متن عاشقانه
داستان عاشقانه عاشق دریای مواج
صبح روز بعد زودتر از همیشه از خواب بلند شد، میز صبحانه را چید، لباسهایش را پوشید و برخلاف همیشه…
بیشتر بخوانید »
صبح روز بعد زودتر از همیشه از خواب بلند شد، میز صبحانه را چید، لباسهایش را پوشید و برخلاف همیشه…
بیشتر بخوانید »